نتایج جستجوی عبارت «گروهان امام حسن(ع)» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمود راحتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما از او هستیم و بازگشت همه ما به سوی اوست. چون در این ایام اسلام در خطر منافقین است، پس لازم است که ما برای حفظ اسلام به جبهه برویم. باری ما با کمال شوق به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. وصیت من به برادران هم سن و سال خود و به دوستانم این است که راه ما را ادامه دهند و امام را تنها نگذارند. وصیت من...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید ابراهیم کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. پروردگارا! گناهان ما و زیاده رویهایمان را در کارهامان ببخشای و گامهایمان را استوار ساز و بر کافران پیروزمان گردان. (سوره آل عمران، آیه 147) ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر، ربنا لا‌تجعلنا فتنه للذین کفروا و اغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم. پروردگارا! بر تو توکل کرده‌ایم و بسوی تو باز گشتیم و بازگشت بسوی تو است،...
زندگینامه جانباز الله مراد مقصودی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
الله مراد مقصودی فرزند حسین، در تاریخ 17 مردادماه سال 1335 در شهر آباده‌طشک از توابع شهرستان نی‌ریز بدنیا آمد. او در خانواده‌ای متدین پرروش یافت. وی بعلت فراهم نبودن شرایط تحصیل نتوانست به تحصیل بپردازد و از دوران کودکی سعی نمود تا به خانواده کمک نماید، به همین خاطر به شغل کشاورزی پرداخت. ایشان مدتی در شهر اصفهان مشغول به کار شد و در سال 1357 در جلسات محرمانه نیروهای حزب الله شرکت می‌نمود و در راهپیمائی‌ها...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسه‌های شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه می‌برم به خدا) نمی‌گذارد که چیزی بنویسم. دارم دق می‌کنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشته‌ام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کرده‌ام و شاید دلخوری و غیبت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد جواد معانی-فرزند محمدرضا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمدجواد معاني-فرزند محمدرضا »
روز دهم دی‌ماه سال ۱۳۴۴ با میلادش، کاشانه یکی از محبانِ مخلصِ اهل‌بیت (ع) را در شهرستان نی‌ریز منور نمود. از کودکی جبین نورانی‌اش حکایت از شکوهمندی آینده‌اش داشت و چهره معصومش، نمودار کیفیت زیستن و رفتن فردایش بود. از کلام تربیتی پدری مؤمن و دامان پرفیض مادری پیرو فاطمه (س) بهره یافت و مستفیض از این پرورش شایسته، دوران کودکی را پشت سر گذاشت. اولین مقطع تحصیلی خود، یعنی دوره ابتدایی را در دبستان بختگان نی‌ریز به پایان رسانید...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمود ساکت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ساکت »
بسم‌الله الرحمن الرحیم تاریخ وصیت‌نامه: ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ محل: اردوگاه شهید آیت‌الله دستغیب تیپ المهدی (عج). وصیت‌نامه محمود ساکت فرزند منصور، شهرستان نی‌ریز فارس. یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی. (قرآن کریم) ای نفس قدسی، مطمئن و دل آرام، به یاد خدا، امروز به حضور پروردگارت بازآی که تو خشنود به نعمت‌های ابدی او و او راضی از تو است. بازآی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت من داخل شو. هم‌اکنون من...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید علیرضا نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عليرضا نقي زاده »
ظاهر آرام، قلب مملو از ایمان و خانه‌ای ساده و بی‌آلایش، روح او را چنان قوی و نیرومند ساخته بود که کوه‌ها در مقابلش اظهار عجز می‌کردند و دشت‌های سبز به وسعت نظر و سعه‌صدر او غبطه می‌خوردند. او که در خرداد سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و ساده، در روستای مشکان از توابع شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. نام او را به عشق امام اول و فرزند بزرگوارش، هشتمین پیشوای شیعیان، علی‌رضا نهادند. بامعرفت دینی، روح...
زندگینامه آزاده محمد رضا احسانیان
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده بزرگوار و قهرمان، محمد رضا احسانیان در یکم شهریور ماه 1352 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی متولد گردید. دوران ابتدائی خود را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز گذراند. پس از طی این دوران راهی مدرسه راهنمائی شهید مصطفی خمینی نی‌ریز شد. ‌این عزیز دلاور برای دفاع از اسلام و وطن و اطاعت از فرمان امام حمینی(ره) در دفاع از نظام مقدس اسلامی و کشور ایران، در سن 15 سالگی در تاریخ 7/2/1367 راهی جبهه‌های...
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی‌(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچه‌ها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار‌، شامپو‌، زیر پیراهن و‌... مراجعه می‌کردند‌. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، می‌گفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشته‌ایم را بده. این مسأله‌ای شایع در...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله ‌زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هم‌مجیدوهم‌حمیدآن‌پاسدارنوجوانم پاسداران ‌حافظان ‌مکتب‌الله‌در آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروان‌ازدیدگان‌خون فشانم خاطرات شادشان آتش‌فشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش‌ زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمی‌آرم‌ز ظلم‌ بی حد...